روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

کارما

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۶ ب.ظ

نمیدونم به کارما اعتقاد دارید یا نه.ولی من از اون دسته از آدم هایی هستم که به شدت به کارما اعتقاد دارم.و تازه میدونید قسمت دیوونگی ماجرا کجاست؟اینکه من خودم بعضی وقتا دلم میخواد یه اتفاقی واسم بیوفته تا بتونم احساسات آدم های مقابلم رو درک کنم.و بدونم که چه احساسی تو اون لحظه داشتن.

من کلا از اون دسته از آدم های جوشی هستم که واسه عصبانی شدن فقط یه جرقه نیاز دارن.و موقعه عصبانیت هم خوب و از بد تشخیص نمیدم.شنیدین میگن آدم ها موقعه دعوا هر چی میگن قبلا بهش فک کردن؟من کلا توی دعوا مدام دارم از کلمات بی تربیتی استفاده می کنم که نباید.و این یعنی من قبل دعوا مدام در حال فک کردن به فوش های جدیدم.

البته نا گفته نمونه که به این ویژگی اصلا افتخار نمیکنمو خیعلی تمرین میکنم که این ویژگی کوفتی و از ذهنم بندازم.و تا حدودی هم موفق بودم اما خب اعتراف میکنم که قبلاها خیعلی موقعه عصبانیت ادم دوست نداشتنی بودم.

من قبلاها با یه نفری دوست بودم که اصلا شبیه دوستا نبودیم.یعنی دوست بودیم ولی نبودیم.هر موقعه به کمکش نیاز داشتم بود ولی هرموقعه به کمکش نیاز داشتم نبود.امیدوارم فهمیده باشین چی میگم اگه هم نفهمیدین ،امیدوارم هیچ وقت نفهمین چون خیعلی حس گندیه.خلاصه که سر یه مسئله دعوامون شد و از اونجایی که من موقعه عصبانیت همونطور که گفتم خیعلی آدم مهربونیم دوستیمون بهم خورد.

و من دیوونه یبار از خدا خواستم بفهمم که اون موقعه ،موقعه دعوا ،قبل دعوا و بعد دعوا اون چه حسی داشته.چون راستشو بخواین تنها حسی که من داشتم بی حسی بود.همین چند وقته پیش این حسو تجربه کردم.حس اون آدمو قبل و حین و بعد دعوا.فهمیدم که همیشه همراهش عذاب وجدان و یه جورایی یه پشیمونی واسه تموم شدن یه دوستیه.

اما چطور شد که من فهمیدم اون چه حسی داشته؟دقیقا تمومی اون اتفاقات تکرار شد.با یه ادم دیگه .اما این بار جای ادما عوض شده بود.من اون بودم و  اون من.کاش میتونستم از اون دختر عذر خواهی کنم.ولی خب من اونقدر ادم شجاعی توی اینجور مسائل نبودم و نیستم.چه ترسناک.دلم نمیخواد حتی واسه یکبارهم که شده کسی و قضاوت کنم یا دل کسی و بشکنم.من به کارما و این داستانا اعتقاد داشتم.اما خوب حالا ایمان دارم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۰۲
زهرا کرمی

تجربه

کارما

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی