روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قهر» ثبت شده است

لجبازی بدترین ویژگی آدمی زاده.البته به نظر اینجانب.مخصوصا وقتایی که داری با خودت لج میکنی.یه جوریم از موضعمون موقع لج بازی پایین نمیایم انگار که هرچقدر لجباز تر باشیم بهمون جام طلا میدن و میریم واسه جام های بعدی.تازه دیدم خیعلیا رو  که به این ویژگی بسیار دوست داشتنی میبالن.یه جوری با افتخار موقعه توصیفشون میگن من خیعلی آدم لجبازیم، انگار که کاندید شده واسه دریافت جایزه نوبل.درواقع توی جوامع امروزی،گویا لجبازی جزئی از پرستیز و جذابیت تلقی میشه.ولی همین طور که دربالا هم اشاره کردم رو مخ ترین آدم ها همین دسته مبارکن.البته که باید ذکر کنم خودمم از این ویژگی بد رنج میبرم.من نه تنها سر لجبازی با بقیه رو دارم.با خودمم لجبازی میکنم.اگه بخوام از خاطرات لجبازی و حماقت هام بنویسم،خودش یک کتاب میشه.کم یا زیاد،همه یذره از این ویژگی رو دارن.مثلا خودم امروز سر لجبازی بخاطر یه اتود و یه بسته نوک چنان دعوایی توی خونه راه انداختم،که اگه کسی اونجا بود و از بیرون به داد و قال های من توجه میکرد فک میکرد چه کلاه برداری ازم شده و کامیون کامیون اتود از دست دادم.ولی درواقع ،واقعیت این بود که برادر بنده خدام  به اشتباه اتود منو بجای اتود خودش برداشته بود.منم رفتم دم اتاقشو ازش پرسیدم  که اتود منو ندیدی؟اونم بی حوصله،بدون اینکه دور و اطرافشو نگاه کنه گفت نه!! اخمامو توهم کردم جوری که خودم احساس کردم ابروهام بهم گره خوردن،و طلبکارانه گفتم توکه هنوز روی میزتو نگشتی ،شاید اشتباهی با خودت آورده باشیش اینجا.دوباره بدون اینکه بهم توجه کنه گفت که من با خودم چیزی نیاوردم.بعدشم گفت که در اتاقشو ببندم چون دارم وقتشو میگیرم.گویا داشت روی یکی از پروژه های ناسا کار میکرد.خلاصه که از این برخوردش لجم گرفت.منم دوباره برگشتم اتاق خودم تا دوباره همه جا رو بگردم بلکه پیداش کنم.بعد از چند دقیقه گشتن ،درحالی که سرگرم خالی کردن محتویات جامدادیم بودم دیدم برادرم اومد دم در اتاق و اتودم و گذاشت رو میز.عذرخواهی کرد و گفت که حواسش نبوده و اشتباهی با خودش برده.منم که لجم گرفته بود ازش شروع کردم به داد و بیدادو بد و بیراه گفتن.خلاصه که دعوامون شد قهر کردیم.الانم بسی پشیمانم.حوصله ام سر رفته و کسی نیست باهم بگیم و بخندیم.اگه یکم جلو خودمو گرفته بودم و سر یه چیز کوچیک اینقدر لجبازی نمیکردم  و عذرخواهیش پذیرفته بودم،الان داشتیم دوتایی وعده شبانگاهیمون میخوردیم.ولی خب مثل اینکه تا اطلاع  ثانوی قهریم. خلاصه اینکه بیاین اندکی رو استانه صبرو تحمل،و درجه لجبازیمون کار کنیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۴۸
زهرا کرمی