روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متفاوت» ثبت شده است

امروز یه جمله از آقای وین دایر خوندم که دوست دارم عینا اینجا یبار دیگه بنویسمش.آخه بزرگوار خیعلی خوب گفتن.می فرمایند که:مستقل از اینکه دیگران چه می گویند و چه می کنند و بدون توجه به اینکه در گذشته چه کرده اید و چه نکرده اید،امروز می توانید همه چیز باشید.هر چیزی که بتوانید در ذهن ترسیم کنید،در جهان مادی قابل تحقق است.منم امروز تصمیم گرفتم به جمله این بزرگوار عمل کنم و چیزهایی و تصور کنم که نیستم و به چیزهایی که نمیخوام باشم اصلا فک نکنم.مثلا تصور کردم که میخوام اکلیل باشم.حالا چرا اکلیل؟چون یدونه اکلیل هیچی نیست ولی یه مشت اکلیل یه کاری با اعصاب و روانت میکنه که یه لحظه حتی از ذهنت رد میشه که اون عضوی که اکلیلی شده رو قطع کنی تا از دستشون راحت شی.این کوچولوهای برق برقی به هرجا که بچسبن اصلا پاک نمیشن و یه جوریم توی نور برق میزنن که اینگار تبدیل به یه رقص نور متحرک شدی.درواقع که اکلیل ها معنا پیدا میکنند نه اکلیل.یا مثلا تصور کردم که چسب یک دو سه باشم،چون خودتون درجریانید که اگه به یه جا چسبید دیگه تا یه تیکه از اون وسیله ای که بهش چسبیده شده نکنه،ول کن ماجرا نیست.درواقع که این مصمم بودن واسه چسبیدن به اون چیزی که باید بچسبه نظرمو جلب کرده بود.یا مثلا تصور کردم که خودکار باشم،ته اش خودکار خودشو تموم میکنه و از جوهر وجودش مایه میذاره تا ما یه چیزی و ثبت کنیم.حقیقتش که این فداکاری خودکار واسه موندن و تاثیر گذاشتن چشممو گرفته بود.حالا درسته که منظور بنده خدا وین دایر اصلا یه چیز دیگه بود و منظور از ترسیم،ترسیم شخصیت ایده آل از خودت و به وجود آوردن اون ذهنیتی از خودته که همیشه میخواستی باشی،ولی خب من دوست داشتم حرفشو اینجوری تعبیر کنم.دوست داشتم یه جوری متفاوت از افکار اون نویسنده برداشت کنم.همیشه که نباید تو یه چهار چوب نویسنده محدود بود.گاهی وقتا میشه یجوری دیگه حرفا رو ترجمه کرد.مگه خیعلی از ایده ها  و خلاقیت ها از همین جا به وجود نیومدن؟از همین متفاوت فک کردنو متفاوت بودنا.شاید یه سری ها بگن،همیشه هم متفاوت فک کردن و متفاوت بودن خوب نیست!!باید یه متفاوت به درد بخور باشی!!!یه فکر متفاوتی که یه تغییری رو به وجود بیاره.راستش خودمم نمیدونم که با این جمله موافقم یا نه.چون اگه متفاوت خوب معنا داشت هیچ وقت متفاوت ها واسه اثبات ایده های متفاوتشون اینقدر مورد تمسخر و تحقیر بقیه قرار نمیگرفتن.ولی خب بعضی وقتا یه سری تفاوت ها از ذهن آدم رد میشه که،واقعا تفاوت های خوبی نیستن.یعنی تفاوت های سازنده ای نیستن.راستش یه دوستی دارم که به شدت معتقده که همه ی آدما معمولی ان ولی من همیشه در مقابل این حرفش مقاومت میکنم و میگم که ولی یه سری از آدما هستن که واقعن معمولی نیستن.دقیق تر بگم هیچ ادمی معمولی نیست.بعضی از آدما خودشون معمولی بودنو انتخاب کردن.ولی خب اون معتقده که همه ی ادما مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها هستند که در نهایت باعث به وجود اومدن شخصیت های خاکستری میشه که درنهایت به صفر میل میکنن.ولی به نظر من،هستن ادمایی که تصمیم میگیرن خوبی ها رو توی خودشون نسبت به بدی هاشون بیشتر پرورش بدن.و صد البته این آدم دیگه با یه ادم معمولی یکی نیست.نمیدونم راستش فعلا چی درسته چی غلطه.این دوستی که میگم چندسالی از من بزرگتر و چند پیراهنی بیشتر ازمن پاره کرده .نه اینکه بخوام بگم چون با تجربه تره حرفاشو بی چون و چرا میپذیرم ولی خب حرفاشو فک نکرده بهشون هم رد نمیکنم.شاید خیعلی جاها باهاش اختلاف عقیده داشه باشم ولی تو یه این جمله که هر آدمی چیزی واسه یاد دادن به تو داره کاملا باهاش موافقم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۹ ، ۱۷:۰۳
زهرا کرمی