روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موافقت» ثبت شده است

شما هم مثل من مخالفت ها بیشتر توی چشمتونه تا موافقت ها!!منظورم اینه که وقتی میخواین یه کاری و کنید و یا یه حرفی و بزنید اگه صد نفر اونو تایید کنن عین خیالتون نیست ولی همین که یه نفر مخالفت کرد نظر اون یه نفر میشه واستون همه چیز.البته برعکسشم هستا.یه کاری و میخوای انجام بدی که همه مخالفت میکنن ولی کافیه یه نفر موافقت کنه اونوقت انگار علامت حاکم بزرگ میتی کومان و بهت نشون داد.دلو میزنی به دریا و انجامش میدی.نمیدونم مغز شماهم اینجوریه که گیر اقلیت هاس یا فقط مغز منه که اینقدر بازی درمیاره.دقت کردین وقتی به نظر اون اقلیت ها عمل میکنید نتیجه های بهتری هم میگیرید ولی خب تا وقتی بیای و نتیجه رو ببینی پوستت کنده میشه.تازه یه ویژگی دیگه هم که دارم اینه که اگه یه کاری و انجام دادم و صد نفر تایید کردن و دونفر مهر مخالفت کوبیدن گیر میدم به اینکه چی شد که اون دونفر مخالف بودن.اصلا انگار اون صد نفر و نمی بینم.دلم میخواد دلایلشونو بدونم.ولی متاسفانه هیچ وقت حرف نمیزنن.مخالفای عزیز و میگم.کاش میگفتن با کجای کار مشکل دارن.بعضی وقتا احساس میکنم اونایی که مخالفن یا میترسن بگن چرا مخالفن.یا بیخودی فقط خواستن مخالف باشن.وگرنه دلیلی برای این سکوت موقع پرسیدن علت وجود نداره.صد البته که دوباره برعکسشم وجود داره ولی خب اگه یهو موافقا دیدن که جمعیت زیادی مخالفن خودشونم به شک میوفتن و میرن قاطی مخالفا.اصلا انگار این ترسه درونمون نهادینه شده. ترس از انتخاب نشدن.حالا اصلا چی شد که اینا رو نوشتم.امروز وقتی وبلاگمو باز کردم دیدم که دو نفر با یکی از نوشته هام مخالفت کردن.خیعلی کنجکاو شده بودم بدونم چرا مخالف بودن.داشتم با خودم میگفتم کاش حداقل دلایلشونو نوشته بودن که منم میدونستم.و اگر جایی از افکارم اشتباهه خب دوباره بهش فک کنم .شاید نیاز داره  که دوباره بررسی شه.قشنگ الان تمام موافقت هایی که تا به حال دیدم جلوی چشام کمرنگ شدن و اون قرمزی مخالفته چشمامو گرفته.و عجیب کنجکاوم که دلیل مخالفت ها رو بدونم.شاید واقعا من یه جای کارم ایراد داشته.شاید یه جایی متعصبانه و کورکورانه نوشتم و خودم متوجه نبودم.به هرحال که بدجوری روی مغزم رفته.اگه شما هم اینجوری هستین بگید که حداقل بدونم تنها نیستم.راستش الان میترسم که تنها ادمی باشم که اینجوریه.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۲۴
زهرا کرمی