روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

روز نوشته های یک خوش شانس

اینجا شرح داستان های،متفاوت من است.

کاش بسته بودم

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۰ ق.ظ

شاید هممون این جمله رو شنیدیم که میگن تا میتوانی دلی به دست آور،دل شکستن هنر نمی باشد.ولی من امروز قبول کردم که فک کنم توی دل شکستن هنرمند ترم تا دل به دست آوردن.کلا اینجوریم که وقتایی که زیاد خونه میمونم حسابی کلافه میشم.اونقدری که دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار یا شایدم یه چیری و خرد و خاکشیر کنم که کمی آروم بگیرم.و از اونجایی که هنوز با مشکل کرونا دست و پنجه نرم میکنیم و دوباره خیلعی از شهرها توی وضعیت قرمز قرار گرفته تا کار واجبی پیش نیاد سعی میکنم بیرون نرم و این باعث بی حوصلگی و کلافگی بیش از اندازه من میشه.همه ی روز احساس میکنم کلی وقت دارم و شب میفهمم اصلا وقت نداشتم.و چه زمان هایی و این وسط تلف کردم.و این ،اون ،کلافگی و دوچندان میکنه.حالا اینا همه به کنار وقتی کلافه ام ترجیحا کسی نباید دور و برم بچرخه چون ممکنه  حتی با کوچکترین انتقادی که از سمتش میشنوم عصبی بشم و چون من از اون دسته آدم هایی ام که توی عصبانیت حال خودشونو نمیفهمن ،اطرافیانم و چه بسا کسایی که دوست دارمو ناراحت میکنم.کاری که دقیقا امروز کردم.درنهایت تاسف باعث ناراحتی مامان شدم.مامانا واقعا مثل نمکن .اصلا به چشم نمیان ولی نبودش باعث میشه یه چیزی توی زندگی هممون کم باشه.من همیشه از مامانم طلبکارم که تو مدام داری غر میزنی،مدام گیر میدی،بدون اجازه دست به وسایل اتاق من میزنی،نمی خوام چیزی و مرتب کنی ،وهزار و یک نمیخوام دیگه.انگار مامانا نمیخوان هیچ وقت قبول کنن که ما دیگه بزرگ شدیم و خودمون از پس خودمون برمیایم .ولی راستش برنمیایم. اگه هم دقت کرده باشین نصف این درگیریا بخاطر اینکه اونا نمیخوان اینو قبول کنن و ما نمیخوایم بفهمیم که همه جونمون بهشون وابسته اس.خلاصه که نگم امروز دل مامانمو با جملاتی که نباید به زبون میاوردم و آوردم، شکستم.و جملاتی و گفتم که الان که بهش فک میکنم،آرزو میکردم که نگفته بودم.ولی چه فایده.مثل اینکه به اندازه تموم دنیا از دستم ناراحتو نمیخوادد منو ببخشه. البته حقم داره.ولی خب یجورایی ام من حق دارم؟ندارم؟ختم کلام موقعه ای که عصبانی یا کلافه اید ترجیحا درمقابل همه چی سکوت کنید حتی اگه درحال انفجار بودید.مطمئن باشید بعدش از خودتون تشکر میکنید.کاری که من امروز نکردم

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۱۲
زهرا کرمی

حرف

عصبانیت

مامان

نظرات  (۱)

آره موقع عصبانیت سمی ترین چیز حرف زدنه...

من معمولاً برعکس بودم اونی که پشیمون میشد مامان بود! اما خب بازم من باید میرفتم معذرت میخواستم! :/ :)

مامانا میبخشن... نگران نباش... جبران کن براش، خیلی به چشمش میاد حتی اگه به زبون نیاره ته دلش قنج میره که بچه اینا رو گفت بهم ولی واسم جبران کرد، پشیمون شد.... :)

پاسخ:
 چقدر خووبه که اونی که خود داره شمایین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی